او خواهد آمد

داستانک کریم و لئیم

جشن تولد بچه ش بود, ده بیست بچه دیگه رُ مهمون کرده بود, بچه ها سرو صدا میکردنو شیرینی و ...

همسایه دست چپی اومد به اعتراض که مرد حسابی این چه وضع سرو لباس خونوادته, اگه پول داری به اونا برس, باغچه جلو خونتو درستش کن و ...

مرد اومد به گله گی نزد همسایه سمت راستیش که عاقله مردی بود از صحبتای همسایه دست چپی.

همسایه دست راسنی گفت به دل نگیر, این به کانون گرم خونواده تو, ایمانت خودت و بچه هات و ... حسادت میکنه, اومده اینجوری نیشش رو به توبزنه, فقط براش دعا کن که خدا کمکش کنه اینجوری نره اون دنیا و ... باهم یه چایی هم خوردن.

حالا نقل داستان امروز ماس که طرف از ایمان و شادی بقیه کفری شده, آخه ایمان آرامشم میاره, بعد بواسطه نفاق خفیش, اعراض به چیز میکنه که الان که سیل اومده, خُب باید ...نباید ...

طفلک نمی دونه یا نمیخاد بدونه که سیل سر خود که نمی یاد, اگه مهربونی بین مردم باشه, هی اینجوری بیخود به هم حسادن نکنن و بهم نیش نزنن, ... داستان عوض نیشه به ارحم, ترحم

تازه شم اگه اکثر مردم بخان و اقلیتی هم پاکار 100% باشن, آن موعود خواهد آمد و ... دیگه برکات زمین و آسمان بروز خواهند کرد.

پس همه برای هم دعا کنیم: "خدایا همه مارا مورد رحمتت ده.خدایا بواسطه حماقت احمق هایمان که با نیش زبان و قلمشان بنده های خوب ترا آزار میدهند و یا با دست و گامشان همراهی با دشمنانت میکنند, در معرض بلایایت قرار نده و همه ما و آنها را نیز هدایت فرما"

یه کشمش یا یه دونه برنج

هنرمندا طبع لطیفی دارن, شارلاتانام اونارو شناختن, به راحتی میتونن تحریکشون کنن و اشکشونو در بیارن!از شون براطوماراشون امضا بگیرن.

اینا با یه کشمش گرمیشون میکنه و با یه برنج سردیشون.

ونیز, توی اینا معتادم زیاده, چون بخاطر طبع لطیفشون, در برابر دنیای جدی, به شدت آسیب پذیرن.

با اینا از منطق و واقعیتم صحبت نکن, چون توی فضای دیگه ای ین و اتفاقاً میگن تو نمی فهمی.

حالا:

آدمای دیگه اینارُ ممکنه با آدمای کلاه بردار, دو رو, نرخ روز خور و شارلاتان یکی بگیرن, در صورتی که اصن اینطور نیس. مثلاً پرویز پرسوتویی اینایی رو که توی فضای مجازی گفته, من فک میکنم از خباثت و بی وطنیش نیس, از همین روحیشه.

ولی:

ولی بیچاره مردمی که اینا بشن         , اینا بشن الگوش!

میشن زورق شکسته ای در میان سیل بنیان کن که هر آنی , به جهتی خواهد رفت.

سیل و آدما

توی یه شهر میاد, مردمش میان کمک هم, خیلی زیاد

تو یه شهر دیگه مردمش کمتر میان کمک هم

جایی دیگه, بعضیاشون کمتر تر و حتی!

خداییش مردم شیراز توی امتحان قبول شدن و باید نهادهای فرهنگی برای لرستان کارهای زیادی انجام بدن که تا بحال نشده.

سیل آمد و نیامد

سیل آمد!

چونکه سد به اندازه کافی نبود؟ چونکه لایروبی نشده بود چونکه ...

این سیل بلا و بلا بر قوم گنه کار است, بلا که آمد خشک و تر بام ...

قبل از سیل

این همه سد چرا؟ این همه اتلاف سرمایه ملی چرا؟ این سدها موجب آسیب به طبیعت, کشاورزی, میراث فرهنگی و ... هستند و ...

*******

اگر بیاید یا نیاید, حرّاف حرف خواهد زد!

ده ها سال بود که باران شدید نداشتیم, اگر منهم جای مسئول بخش مهندشی شهرمان بودم, طرح کوچک سازی جوی ها را میدادم تا خیابان عریض تر و تردد خودروها سهلتر شود.

الان زمان مچ کیری نیست که دیگری در زمانی دیگر مچ مرا به تلافی, خواهد گرفت!

سیل آمد یا نیامد, زمان همواره بستری برای آزمون ما انسانهاست, با سیل یا بی سیل!

علت سیل هرچه بود, بود.

چه کار کنیم که تکرار نشود؟

اگر بلا بود با خوب بودن, همنوع دوستی, امر به معروف و نهی از منکر(در حد بضاعت) و ...

اگر علت ...

 

انسان-تکراری

تکراریه ولی:

آدم میتونه راننده بد دهنی  باشه, یا خوش دهن, که هردوشم دیدیم.

آدم میتونه معلم بد دهن و داش آموز آزاری باشه, یا خوش دهن و مردم دار, هردوشم دیدیم.

این برای همه صنوف ممکنه, مث پزشکا, استاد دانشگاها و وزیرا, رئیس جمهورا و نماینده های مجلس و ...

حتی میخام بگم که آدم میتونه روحانی یا مسجدیِ بد دهن و مردم آزاری باشه, یا خوشدهن و مردم دوست , که هردوشم دیدیم.

اونچه که باعث میشه آدم, آدم بشه,  درس و جایگاه اجتماعی و ... نیست!

اون ایمانه, هرچی آدمی مردم دوست تر و مفیدتر باشه (به اصطلاح دست به خیر تر), خوش قولتر و خوش زبانتر , یعنی ایمانش بیشتره!!!

سخن بزرگان

 

کارآمدی

کسانیکه گفتگوهای مجلس رُ در تصویب بودجه دنبال میکردن, شاهدن که قرار شد سال آینده آرد مصرفی بخش صنعت گرونتر بشه, در اون میون, یکی پیشنهاد داد: چون ماکارونی غذای مهمی برای مردم ضعیفه, یارانه اون کاهش نیابه, که البته تصویب نشد.

واقیتشم حرف درستی بود ولی اجراش نیازمند تصویب آیین نامه اجرایی در دولت و سپس نظارت بر اون(جلوگیری از آزاد فروشی آرد توسط کارخونه های ماکارونی و ...) بود که این دولت نشون داده آدمش نیس. شاهد مثال اینکه در بازار تنها حرفی که خریدار نداره قُلدُرم پُلدُرمای دولته, انگار هیشکی حرفاشو نمیشنفه؟

آدم یاد اون ضرب المثل میافته که:

"تو شلوارتُ نگه دار, نگه داشتن پرده پیش کش"

کنایه از آدمای شُل و وِلی که عرضه کاریو که قبول کردن ندارن

ضمناً قابل توجه تون که سال 98 قیمت بیسکوئیت و ماکارونی و ... زیاد میشه.

جواب اختلاف نظر

جواب:

معتقدم که ریشه همه اختلافها, به مبحث اصول عقاید باز میگردد!

اینکه می بینی طرف همواره دغدغه مالی داره یا نگران اینه که:

"آینده شغلم چی میشه" یا ...

, اینا بیش از اونی که در دنیای خارج معنی داشته باشه, برمیگرده به نوع نگاهش به هستی!

حالا هرچیم بگه:

"باعسل عسل دهن شیرین نمی شه!"

یا بگه:

"خدا که از آسمون نون نمی اندازه! میاندازه؟"

من با دیدن این آدما یاد داستان پیرمرد و پزشک می افتم که:

پیر مرده رف دکتر و گف آقای دکتر کمرم درد می کنه.

دکتر براش عکس و آزمایش نوشت و بعداز خلاصه یه هفته گف مهم نیس, مربوط به سنه.

هفته بعد دوباره رف پیش دکتره و گفت چشمام سیاهی میره. 

دکتر یه 5 دقیقه ای معاینش کرد و گف مهم نیس از پیریه.

دفعه بعد که برای وزوزِ گوش رف, دکتر بلافاصله گف از پیریه.

پیرمردهِ عصابانی شد و با لحن تمسخر آمیز گف " از پیریه" 

دکتر گف اینم(کج خُلقی و عصبی شدن) از پیریه.

بدون شرح3