- ۰ نظر
- ۰۹ بهمن ۹۷ ، ۰۸:۵۹
بنده خدا چک 3میلونیش پول نشد هرچند که صاحب حسابم وضعش توپ بود, القصه, اومد سراغ وکیل, وکیله گف 20 تا 30 روزه نقدش میکنم حق الوکالتم میشه چون تو رُ داداشم معرفی کرده یه میلیون!
بنده خدا گف تعرفش 15درصده یعنی 450 هزار تومن, چرا ...؟
وکیله گف: آخه صرف نداره؟
من معتقدم اگه تو به درآمدت راضی نیستی خُب بیشتر فعالیت کن مث کشاورزه که بجای یه هکتار, 2 هکتارُ میکاره تا درآمد بیشتری داشته باشه, یا اصن شغلتُ عوض کن! نمی شه؟
دکترام با همین منطق زیر میزی میگیرن, قاضیا و کارمندای ثبت و شهرداریم با همین منطق ...,
آیا منطق دزدای از دیوار بالا رُ غیر از اینه؟
مغازه دار گرون فروش چی؟
کارخونه های لبنیاتیم با همین منطق گرون میکنن!
اینطور نیس؟
راحل چیه؟ چرا اینقد منفعت طلبی در ما رسوخ کرده؟
بعدم فکر میکنیم خیلی موفقیم؟
میگف رفتم ... سوال کنم, این زمینم رُ وقف ساخت مسجد کنم چطوره؟
گفتش: چرا برا کار ضروری تری زمینتُ وقف نمی کنی که الان مردم محل بهش نیاز دارن و ثوابش بیشتره؟
گفتم مثلاً چی؟
گف مدرسه, دانشگاه , آتشنشانی و ایستگاه اورژانس, پرورشگاه و ...؟
گفتم همه اینایی که میگی متولی داره و افراد زیادی هم, از کافر و مسلمون عاشقشن و اسمُ رسم مم داره. تازه بعضی از اینا با عوض شدن مسئولین محلی به ضد خودشون تبدیل میشن! الان توی این منطقه حدود 50000 نفر آدم و هزارتا بیشتر کارگاه و کارخونه و اداره کوچیک و بزرگ هس. مساحتشم چند کیلومتر مربعه! ولی یه مسجد نداره! مسافر بخواد نماز بخونه و کمی استراحت کنه باید کنار خیابون روزنامه بندازه بخونه روی جدول بشینه! ظاهرا فقط مسجد متولی نداره. قدیما یه ده 10خونه واری, یه مسجد داشت حالا دیگه منفعت طلبی حاکم شده و متولیان افکار عمومی و منابع مالیم توجه ندارن, اینطور نیس؟
کمی تامل کرد گف حالا از دست من چه کاری بر میاد؟
حتما شمامم دیدین محتمع هاییکه هزینه پارکینگ یا فضای سبزشون بیش از ...
روز 27 دی 1334 سالروز شهادت سید مجتبی نواب صفوی
انتخابات مجلس شانزدهم, ... بدستور شاه جوان, فدائیان اسلام متواری و آیت الله کاشانی در تبعید, هژیر, نخست وزیر شاه برگزار کرد انتخابات را! انتخاباتی که منتخبان دربار از صندوق ها بیرون آمدند.
شد مثل انتخابات مجلس هفتم, زمان پدرش که مدرس گفت پس یه دونه رای خودم چی شد؟
فدائیان اسلام هژیرُ زدن و شاه جوانِ ترسو, انتخاباتُ منحل و در رای گیری مجدد, 8 نفر در تهران از مخالفان(آیت الله کاشانیِ در تبعید, مصدق , مکی و ...) انتخاب شدن
سلام
صحبت استانی شده انتخابات مجلس, در جریانه, نظر خودمو میگم که:
اگه استانی بشه, در آنصورت یک نامزد, باید در سطح استان تبلیغات کنه, یعنی پول بیشتر! دیگه خودبخود یه فیلتر در ورودی به مجلس ایجاد میشه به نام حداقل پشتیبانی مالی, الان اگه مثلا برای یه شهری مث هشتگرد(در استان البرز)500 میلیونه, و در مرکز استانش(کرج) 3 میلیارد, میشه 5 میلیارد! چرا؟ چون باید تبلیغات در سطح استان بشه!
و ... حالا: ... یه گروه مالی قوی مث زبونم لال انصارییون خرج 20 تا نماینده رُ میده و توی مجلس جا واز میکنه البته برای حفظ ظاهر یه حزبم میسازه یا اجاره میکنه اسمشم میذاره کارگشایان(که مشابه نباشه).
این داستان الان فقط توی تهرانه. ثروتمندا جمع شدن حزب ساختن, از پول وارداتُ و قاچاقُ ... حتی اعانات اونور آبی! بعد با همکاری اینوریا و اونوریا تبلیغ میکنن, رای جمع میکنن! میشه اینی که هس.
خداوکیلی نماینده های تهرانُ با تبریز و اصفهان مقایسه کن؟ فرق, فرق قالی مشهدُ پلاز موکته, یکی شیک و انور آبی پسند, یکی کاری و ...
راستی با استیلای قماش ثروتمند, از این خبرا دیگه بیشتر میشه:
چرا این واقعه وحشتناک(در لواسانِ چسبیده به تهران) با سکوت خبری مواجه شد؟ خودت حدس بزن!
.........
و نیز
دیگه ارتباط مردم و نماینده هاشون تغییر میکنه و لیستی میشه و اصن نمیشناسن به کی رای میدن
اینو بذار کنار داستان بوی تهران, واقعا با این شعور نخودی مردم, از کوزه انتخابات اگه اسامی بَ بَ یی و کلاه قرمزیم در بیاد عجیب نیس!؟
سلام
یه مهندس, پزشگ, نونوا, خلبان و ... آشپز, اگه توی کار خودش اظهار نظر کنه, حرفش ارزشمنده, چون از طرف یه متخصصه.
ولی اگه در خارج از زمینه تخصصش باشه, ممکنه اراجیف حساب بشه!
مثال: توی یه برنامه آشپزی تلوزیونی, آشپزه گفت "از دارچین های لوله ای استفاده کنین, چون اصل ترن؟؟؟؟؟؟؟"
اینجا همون ارجیفس ها,
هزار ساله که درخت دارچین هس
پوستشم توی این سالا این شکلی بوده
حالا اگه چینی دونم چینیا یا هرکی دیگه اومده پوستا رُ این شکلی کرده
که نمیشه اصلی, هرچی باشه این جدیدتره, قبلی ها اصلی بودن این ممکنه در اثر فرآوری نه بدتر, حتی بهترم شده باشه, ولی بالا بریپایین بری, اصلی اون اولیس!
حالا دقت کنی متوجه میشی که در رسانه ها و فضای مجازی شیادا درحال تولید پوست درخت دارچین لوله ین و دکترُِ مهندسُ و ... سلبریتی شیطون یا نفهم که راه افتادنُ میگن این اصلتره؟
بو چیزیه که همه ابزار اندازه گیری شُ دارن,
آیا میشه به یه قومی باوروندش که داره یه بوی شدید (بد یا خوب فرقی نمی کنه) میاد؟
اگه بشه, میشه همین داستانی که در تهران رخ داد: اون وخ بری میون این عوام گول مالی خورده میگن:
آره آره بوی بدی میاد, بوشم مث فاضلابه, دیگری هم برا اینکه کم نیاره میگه نه مث تخم مرغ گندیدس ...
بدبخت خواصم برا اینکه یه وخ کسی فک نکنه نفهمن, شروع به اظهار نظر میکنن, یکشون میگه از مترو ملته, نه از اتوبوس حشمته نه نه از آتشفشان حمته و ... نخیرم بوی مرکابتانه و ...
مث داستانِ همون حاکمث که بی لباس اومده بود توی خیابون و همه لباس شُ تحسین میکردن که یه بچه از همه جا بیخبر داد زد: " اِ اِ اِ اون آقاهه لخته!:
حالا حکایت ما شده؟
فرض کنین یه روز بین این قوم لایعقل و این خواص ساده لوحش, شایعه بندازن دماوند آتشفشان کرده و داره میاد طرف تهران! چه وحشتی مردمو میگیره؟
اینهم قدرت شبکه های خبرپراکنی اجتماعی که نبود رُ بود میکنن و عوام ساده لوحم و ...