دوتا رفیق, مثلا حسین و حامد کنار دروازه شهر نشسته بودن و ورود آدمای مختلف به شهرشون را نظاره میکردن که یه هویی یکی از تازه واردها آمد نزدیکشون و از حسین پرسید: مردم این شهر چه جور آدمایی هستن؟
حسین: آدماهای شهر قبلی که ترکش کردی, چه جور مردمی بودن؟
تازه وارد: مردمی بخیل, تنگ نظر, حسود و ...
حسین: اینجام همینطورن!
حامد با تعجب پرسید چرا بی انصافی میکنی و ...
مدتی بعد,
بازهم حامد و حسین نزدیک دروازه شهر ناظر به ورود آدمای جدید به شهرشون بودن که یهویی یکنفر آمد نزدیک و از حسین پرسید: مردم این شهر چه جور آدمایی هستن؟
حسین: مردم شهری که ازش آمدی چه جوری بودن؟
تازه وارد: آدمای مهربون و کار راه اندازی بودن.
حسین: اینجا هم همینطورن.
حامد یاد پاسخ چند وقت پیش حسین به تازه وارد قبلی افتاد و به اعتراض گفت چرا اون دفعه ... ولی این دفعه ... جواب دادی
دادش بزرگتر گفت: آدما معمولاً با عینک خودشون به دیگران نگاه میکنن و مورد قضاوت قرار میدن, کم کسی رو پیدا میکنی که به محض کثیف شدن عینکش, اونو پاک کنه!
- ۰ نظر
- ۲۷ شهریور ۰۲ ، ۲۰:۴۰