دنیای سخن

انشالله, در توسعه شخصیت عزیزان, موثر باشم

دنیای سخن

انشالله, در توسعه شخصیت عزیزان, موثر باشم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

قبلا که تجربه و شناختم کم بود, به اصطلاح رفتارم هیجانی تر بود, اگه یه نامزدی(کاندید میگن بعضیا) هی میگفت: "بگم, بگم", خوشم می آمد!

ولی الان دیگه عقلم اومده کمی سرجاش1 و این رفتارها رو بچه گانه و حتی احمقانه میدونم!

میگی چرا؟ به دلیل اینکه دونستنی ها را میدونیم و این بگم بگم ها بیشتر از اونی که باعث افزایش آگاهی هام بشه, باعث رشد نفرت بین طرفدارها میشه!

الان همدلی بیشتر نیازه یا جنگ و دعوا و دوقطبی و خلاصه نفرت در بین آحاد ملت؟

بگم بگم ها رو میشه جور دیگه ای هم گفت که فقط آگاهی رو بیشتر کنه, نه نفرت رو!

لپ کلام, کسی که دلش آنقدر کوچیکه که نمی تونه یه راز حریفشو توی دلش نگه داره که خیلی هم در عملکردش موثر نیس, میتونه در مقابل بغض و کینه حریف سیاسیش در جایگاه مجلس و اتاق بازرگانی و ... دوام بیاره و از مدار انصاف و عقل خارج نشه و وظایف ملی و بین المللی را بازهم صحیح مدیریت کنه؟

یادش بخیر, رئیسی در مقابل خباثت مجلس در عزل معاون سیاسی وزیر کشور چه عاقلانه عمل کرد؟

موضوعی که با استناد به آن میتوانست حسابی مجلسیان ناصواب رو سکه یه پول بکنه؟ ولی نکرد, نکرد ولی در عوض, ایران را در چشم جهان آنچنان کرد که در مراسم فقدانش دیدیم!

القصه, القصه حواسمون باشه به آدم کوچولوهای دل گنجشکی فرمون را ندهیم که دوباره کشور دستخوش بگم بگم ها میشه, اون هم نه فقط برای ایام انتخابات, بلکه برای 4 و یا حتی به لطف حماقت رای دهنده ها, 8 سال

در کشور سه قوه با لحاظ اصل تفکیک و استقلال وجود داره, مجریه, قضائیه و مقننه

مجریه از همه کیفش بیشتره, کلی پول و قدرت و نفرات زیر دستشن!

شاید به همین دلیله که هرکی میشه رئیسش, هوا ورش میداره که بله من مهمترین آدمم, همه باید چشمشن و به علامت دستم باشه!

شاید, شاید به همین دلیله که از سال 68 که جایگاه نخست وزیری در ایران حذف شد, هر کسی رئیس جمهور شد با تفرعن همنشین بود, یا از اول خودشو بالاتر از بقیه می انگاشت یا بعداز مدتی میشد فرعونکی ... برای خودش

هاشمی که میگفت اصلا وزیر سیاسی نمی خواهم, من خودم یک تنه ...,

خاتمی که در مقابل مردم چشم گشاد میکرد که چرا به مهمونای امریکاییمون بد گفتین

احمدی که اگه میگفتی بالاچشمت ابروس,

روحانی هم که دیگه گفتن نداره

همشون داعیه ریل گذاری برای تغییر دین, شیوه زندگی, سیاست کلی نظام در جهان و ... داشتن

اصلا اعتقاد به تفکیک نداشتن, اینکه تو مجریه هستی, تو نوکری, تو آقازاده نیستی, تو مجری سیاستهای و قوانینی هستی که در جایگاه هایی که قانون اساسی گذارده میشوند, هستی. حتی ممکن است خودنپت در جایی مطابق قانون اساسی رئیس گروهی باشی که به نوعی قانون گذاری میکنند(مثل امنیت ملی یا هیئت دولت یا مجمع یا ... یا ...) ولی این مجوز نمی شه که تو بگی حرف حرف منه و از طرف همشون حرف بزنی!

لذا اینا جلوی ولی فقیه گردن کلفتی میکردن و ولی فقیه هم به شیوه امیرالمومنین, صبر داشت, صبر داشت بر انتخاب ابو موسی بجای مالک, خانه به جای جنگ, قاضی قراردادن شریح دنیا طلب و ...

من معتقدم که نقطه قوت سید ابراهیم, عاملی که باعث شد ظرف سه سال اینقدر موفقت بدست بیاره, بیکاری رو بطور مشهودی کم کنه, ایران رو مرکز تصمیم سازی منطقه بکنه و از قطب های تصمیم ساز جهان کنه, روابط با همسایه ها از دشمنی به رقابت و حتی اتحاد بیانجامه, ایران عضو اتحادهای بزرگ جهانی بشه و ... هر روز زیر ساختی ساخته بشه,  همین بود که سید میگفت من نظریه پرداز نیستم من مجری  و نوکر مرد هستم, نوکر و بیل زن برای دو قوه دیگه هستم(حتی اگر مجلس جلوی پام سنگ بندازه من بازهم مجری قوانینش هستم).

یادمون نرفته حسن روحانی که میگفت بخاطر FATF به ما واکسن نمی دهن, ایشون آمد و با تماس با روسیه, واکسن سرازیر شد و با پیگیریش ایران هم ساخت.

اگر جایی باید تصمیم بزرگ و دردآوری میگرفت مثل روحانی نگفت من صبح جمعه خبردار شدم, در حد صندلی ریاست جمهوری بزرگ بود(علیرغم جثه کوچکش) که کل مسئولیت را بپذیره.

امیر عبداللهیان هم که با عملکردش در اجلاس بغداد, نشان داد که نه مثل وزیر خارجه قبلی جیغ جیغو, پر حرف, داعیه دار بلدبودن سیاست جهانی و نادان انگاشتن دیگران, اهل عمل است! روفت در صف جلو و در عمل اعلام کرد, وزیر خارجه ایران هم طراز ریاست جمهور فرانسه و شاه عرب است. کسیکه از انزوای زمان روحانی ایران را کانون توجه و مرکز تصمیم سازی منطقه کرد.

 

امام جمعه که آمد و نرده ها برداشت

ووو

روحشان شد