قبلا که تجربه و شناختم کم بود, به اصطلاح رفتارم هیجانی تر بود, اگه یه نامزدی(کاندید میگن بعضیا) هی میگفت: "بگم, بگم", خوشم می آمد!
ولی الان دیگه عقلم اومده کمی سرجاش1 و این رفتارها رو بچه گانه و حتی احمقانه میدونم!
میگی چرا؟ به دلیل اینکه دونستنی ها را میدونیم و این بگم بگم ها بیشتر از اونی که باعث افزایش آگاهی هام بشه, باعث رشد نفرت بین طرفدارها میشه!
الان همدلی بیشتر نیازه یا جنگ و دعوا و دوقطبی و خلاصه نفرت در بین آحاد ملت؟
بگم بگم ها رو میشه جور دیگه ای هم گفت که فقط آگاهی رو بیشتر کنه, نه نفرت رو!
لپ کلام, کسی که دلش آنقدر کوچیکه که نمی تونه یه راز حریفشو توی دلش نگه داره که خیلی هم در عملکردش موثر نیس, میتونه در مقابل بغض و کینه حریف سیاسیش در جایگاه مجلس و اتاق بازرگانی و ... دوام بیاره و از مدار انصاف و عقل خارج نشه و وظایف ملی و بین المللی را بازهم صحیح مدیریت کنه؟
یادش بخیر, رئیسی در مقابل خباثت مجلس در عزل معاون سیاسی وزیر کشور چه عاقلانه عمل کرد؟
موضوعی که با استناد به آن میتوانست حسابی مجلسیان ناصواب رو سکه یه پول بکنه؟ ولی نکرد, نکرد ولی در عوض, ایران را در چشم جهان آنچنان کرد که در مراسم فقدانش دیدیم!
القصه, القصه حواسمون باشه به آدم کوچولوهای دل گنجشکی فرمون را ندهیم که دوباره کشور دستخوش بگم بگم ها میشه, اون هم نه فقط برای ایام انتخابات, بلکه برای 4 و یا حتی به لطف حماقت رای دهنده ها, 8 سال
- ۰ نظر
- ۱۹ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۵۶