شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۲۳ ق.ظ
تاریخچه تخریب شخصیت
از قدبم اینطور بوده که هرکی میومد حرف حسابی میزد، جُهّال وقتش، میگفتن، اینو بهش یاد دادن، این دروغ میگه، به پیامبرا که دیگه هیچّی، میگفتن اصن تو آدمی و غذا میخوری، پس چرا اینارو میگی؟
لامصّبا اصن بحث منطقی نمی کردن، دلیل نمی اُوردن، یکیشونم که آورد، نمرود بود. گُف منهم زنده میکنم و میمیرونم، ولی در مورد غروب و طلوع، کم اورد و آتیش بپا کرد.
.
.
.
حالاشم همینه، یه مطلب صوتی برا یکی از عزیزام فرستادم، ظاهراً ، گوینده حرفاش منطقیم بود فحشم نبود، میدونین اون عزیز چی گف:
گفتش: این باباهه، اصن دکتر نیس! دیپلمس! خودش نوار پُر کرده که چُن دکترین دارن، پس دکتُره. بعدشم، چرا قبلاً اینارو نگفته؟
میبینین، استدلای قماش نابخردان، همه از یه نوعه! توشون بجای استدلال، تخریب شخصیته!
خدایا هدایتم کن.
- ۹۶/۱۰/۳۰