مرد پرستی قسمت دوم
عاقلی تعریف کرد که:
یکی از دوستام سرهنگ ارتش بود. توی یه دورهمی, بهم گفت تو چرا هرچی بهت میگیم, میگی برم با خانم یه صحبتی کنم نظرشو داشته باشم؟ یکم مرد باش!
بهش گفتم من سه چیز دارم که هرسشم دست اونه. اول مالم که اگه ریخت و پاش کنه از دستم میره, دوم سلامتیه که اگه در خونه رعایت نکنه و غذای چرب و پرقند ویا غیربهداشتی بهم بده , از دستش میدم و سوم آبرومه! اگه پا کج بزاره بی آبرو میشم.
ولی چشمای سرهنگ میگفت اینا چرته و با تکبر بهم دوخته شده بود
دیدم براش جانمی افته برای اینکه میخ آخرم بزنم گفتم ضمناً هروقت نیاز داشته باشم یه کاری باهاش میکنم که اگه فقط یه بار با تو بکنم, تا آخر عمرت دیگه پیشم نمی آیی1
دیدم سرهنگ تا بناگوشش سرخ شد. این شد که دیگه من سرهنگو ندیدم که ندیدم.
اینو گفتم که بگم زن و مرد نیمه همن, هردو آدمن ولی با دو سیرت و صورتی متفاوت ولی وجه انسانی مرد و زن یکیه وهیچ فرقی نداره چرا که روح(منظور روح مجرد است و نه روح مصطلح بین عوام) جنسیت نداره.
بعداً میگم که این جنگ زنیت و مردیت ناشی از چیه, تا بعد
- ۹۹/۰۶/۲۵