طرف میره خودشو نامزد میکنه برای.. برای چی؟ بعیده, ولی, ... ولی, شاید برای خدمت به بنده های خدا, به نیت رضای خدا!
خُب, ثوابش اُون بالا بالاهاس
من هم میرم رای بدم, انشاالله برای رضای خدا که یه مصلح رو وارد مجلس کنم! خُب ثوابش بالاس.
ولی اگه اون برای منم خودش و من(من-من-من- ... من) هم فکر کنم که بیام یه کاری برای مملکت بکنم!
کلاه هر دو مون پس معرکس(معرکه است)!
مناسبتها پشت هم ردیف شدن, ماه رجب با لطافتش, بهمن با غیرتش و شعبان, ... چه معنویتی!
تا میایی, بری توی خلسه, که یه هویی یاد غزه میافتی! خدایا مردم غزه را کمکشون کن
خدایا, درد و داغ غزه بسیار ستگین است و دل مرا را خرد کرده است.
هیچ پناهی جز دامن تو نیست.
خدایا غزه را نجات ده.
پروردگارا, حیثیت, توانایی و هر آنچه که ظالمان دنیا دارند, مضمحل بفرما.
به برکت و آبروی اهل بیت(علیهم السلام)
دفعه قبلی گفتم که سکوت اونا ناشی از مشغله شیطون بوده در اثر طوفان الاقسی
ولی بعداز دو ماه شیطون بر گشته سر کارش و دوباره همون داستانای قدیمی "آهای کجایین مردم ایران ... شما بنزین ندارین , چون همش داره میره برای حماس و حزب الله و ..."
به نظرتون برای چند درصد باور کننده های قبلی هنوز این حرفا براشون باور پذیره؟
گفت: حس میکنی فضای مجازی آرامش پیدا کرده؟
گفتم: آره, خُب مگه چیه؟
گفت: تعجب نمی کنی؟ چرا؟ مگه چه اتفاقی افتاده؟
گفتم: نمی دونم, شاید واقعا موضوع خاصی رخ نداده و پیگیریهای قبلی باعث شده اوضاع درست بشه و مشکلات تموم بشه! راستش بگم نمی دونم بهتره, نمی دونم.
گفت: آهان, آسمون ریسمون نباف, بگو نمی دونم تا بگم, علتش درگیری منشا ساخت شایعات و تحلیل های کثیفه, الان اسرائیل بشدت (با عرض پوزش) عن و گوه فاطی کرده و بدلیل صدمه شدید اطلاعاتی وارده, قدرت هماهنگی عوامل داخلی و هدایتشون و ... نداره.
گفتم: بهتر نبود بگی آب و روغن قاطی کرده؟
گفت: حالا..., ضمناً حالا میتونی هرچی دلت خواست به اسرائیل و عوامل داخلیش, سلبریتی های دوزاری و اصلاح چیای بی وطنِ منافق بگی, جیک نمی زنن, چون احساس بی پناهی میکنن!
گفتم: ولی به نظر من هیچ وقت ضعیف کشی پسندیده نیس! حتی ...
دقت کردین از 15 شهریور(حمله حماس به صهیونیستها) اخبار زرد در باره دست اندر کاران اداره کشور کم شده؟
قبلا هر یکی دو روز, یه خبر پخش میشد که مثلا فلانی اختلاس کرده یا فلان جا یه بی گناهی رو نیروی انتظامی یا ... یا ... یا ...
خلاصه ...
ولی الان دیگه ........... !
چرا؟
نکنه ناشر یا مادر خرج همه این داستانا صهیونیست بوده؟ و الان که خودش درگیره که نکنه تنبونش کنده شه, 2دستی دس به تنبونه و داره میدوه؟
پیدا کنید پرتقال فروش روووووووووووووووووو.
دو نفر باهم داشتن فیلم مسابقه اسب سفید و سیاه را می دیدند نفر اول روی اسب سفید و دیگری روی سیاه شرط بندی کردند.
در پایان اسب سفید برنده شد و نفر اول شرط را برد و پولشو گرفت. ولی کمی بعد دچار عذاب وجدان شد و گفت: این جایزه حق من نیست چون فیلم را قبلا دیده بودم!
نفر اول گفت: حقته, منهم فیلم را قبلا دیده بودم, ولی گفتم شاید این دفعه اسب سیاه برنده بشه!
...
این داستان را خطیبی در یک مجلس ترحیم گفت!
همه ما از داستان فیلم مطلعیم ولی ... به نظر شما کدوم اسب برنده میشه؟
هر کسی ممکنه بحران هویت را جوری تعریف کنه! یکی هم اینه که :
در یک جغرافیا با فرهنگ خاصی زندگی کنه ولی دل در گرو یک جغرافیای دیگه با فرهنگی دیگه داشته باشه.
این آدم دچار بحران هویت میشه و در درونش جنگ میشه که: من اینم؟ اونم؟ و ... آرامش را از دست میده.
کسیکه مشکل زیاد داشته باشه(مالی, جسمی, حقوقی یا ...) ولی دچار بحران هویت نباشه می تواند به آرامش برسه, میتوانی کمکش کنی, مثلاً مشکل مالی او را حل کنی به آرامش میرسه
ولی
ولی کسیکه دچار بحران هویته, غیر ممکنه به آرامش برسه! حتی اگر امکانات را برایش مثل بهشت فراهم شود بازهم آرامش نداره! زباله دان جغرافیای مطلوبش را به اوج رفاه در جغرافیای محل خودش ترجیح میدهد؟؟؟ ولذا با مخدر به دنبال بی خیالی میره! یا ...
شاید با همین نگاهه که میگن بهشت بر کافر حرومه(یعنی محاله بره بهشت) چونکه قله بحران هویته!
بیشتر نمی گم تا خودت مطلبو بگیری.
دوتا رفیق, مثلا حسین و حامد کنار دروازه شهر نشسته بودن و ورود آدمای مختلف به شهرشون را نظاره میکردن که یه هویی یکی از تازه واردها آمد نزدیکشون و از حسین پرسید: مردم این شهر چه جور آدمایی هستن؟
حسین: آدماهای شهر قبلی که ترکش کردی, چه جور مردمی بودن؟
تازه وارد: مردمی بخیل, تنگ نظر, حسود و ...
حسین: اینجام همینطورن!
حامد با تعجب پرسید چرا بی انصافی میکنی و ...
مدتی بعد,
بازهم حامد و حسین نزدیک دروازه شهر ناظر به ورود آدمای جدید به شهرشون بودن که یهویی یکنفر آمد نزدیک و از حسین پرسید: مردم این شهر چه جور آدمایی هستن؟
حسین: مردم شهری که ازش آمدی چه جوری بودن؟
تازه وارد: آدمای مهربون و کار راه اندازی بودن.
حسین: اینجا هم همینطورن.
حامد یاد پاسخ چند وقت پیش حسین به تازه وارد قبلی افتاد و به اعتراض گفت چرا اون دفعه ... ولی این دفعه ... جواب دادی
دادش بزرگتر گفت: آدما معمولاً با عینک خودشون به دیگران نگاه میکنن و مورد قضاوت قرار میدن, کم کسی رو پیدا میکنی که به محض کثیف شدن عینکش, اونو پاک کنه!
روز مهمیه برای ایران و جهان
چرا؟
در زمان حاضر جهان در مسیر تکاملی, به دو بخش کلی تقسیم بندی شده: شمال و جنوب یا بلوک شرق, دسته قدرتهای امنیتی جدید و بلوک غرب که پیر شده و در حال از دادن ابزارهای قدرتش در نقاط مختلفه!
بزرگان بلوک غرب که مشخصه امریکا و بعد هم امریکا و بعدهم امریکا و دست آخر اتحادیه اروپا و ...
بزرگان شرق هم چین, روسیه و ...و ... ایران!
بعداز چند صد سال حالا ایران تبدیل به قدرت اول منطقه و بازیگری مهم در جهان شده,
بلوک غرب در حال جنگ نظامی تمام عیار با روسیه و جنگ اقتصادی با چین و آماده شدن برای جنگ نظامی است.
زیاد طولانی نمی کنم, اگر غرب بتواند ایران را بزند زنجیره اتصال بلوک شرق آسیب شدید و بلکه صدمه جبران ناپذیری می بیند.
لذا 3 برنامه برای ایران دارد: در سوریه- اقلیم و دالان زنگه زور(ایجاد ترکستان برزگ و الحاق ناتو و ارسال انرژی به اروپا و قطع ارتباط روسیه و ...)
برای موفقیت طرح همه امید بلوک غرب 25 شهریور ایران است که با اغتشاشوهای درونی بتواند تمرکز تصمیم گیران ایران را از بین ببرد و در سه موقعیت فوق الذکر یا حداقل برخی از آنها موفق شود.
اگر نشود دیگر امریکا از منطقه عملاً اخراج خواهد شد, لذا برای امریکا شکست یا موفقیت اغتشاشوها مرگ و زندگی است
پس امید بلوک شرق و غرب به 25 شهریور ایران است.
یکی(اردوغان, الهام, اسرائیل-مستقیما و اتحادیه اروپا و امریکا جهت ادامه تسلط هژمون خود در جهان) چشم امیدش به نیروهای اغتشاشوشون و بلوک شرق هم نگران از تجزیه ایران و ...
شما چه آینده ای متصورید؟
إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا... تا زمانیکه در مسیر خداوند و یکی از جلوه هایش, اربعین باشیم,
ما همواره پیروزیم ... و گاهی این پیروزی علن همیشود به ظاهر
